- سید خلیل حسینی
نشست "چیستی هنر دینی" با حضور دکتر گنجی
دکتر گنجی در نشست بررسی چیستی هنر دینی:
هنرمند معبّری است که مردم را از معنای ظاهر به معنای باطن عبور میدهد
در نشست تخصصی "چیستی هنر دینی" که به همت انجمن های معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه برگزار گردید، دکتر علیرضا گنجی رئیس سابق انجمن مطالعات نظری به بیان اولین تعاریف مطرح شده در باب هنر پرداخت و بیان داشت: "افلاطون جهان را به دو بخش فیزیک و متافیزیک تقسیم میکند و معتقد است که نسخه اصلی و مابهازای وجودی هر چیزی در عالم متافیزیک است؛ افلاطون هنر را نوعی تقلید میداند، در اندیشه او هنرمند براساس روگرفتی که از عالم متافیزیک دریافت کرده است، اثری در عالم فیزیکال خلق میکند که به آن هنر میگویند".
وی در ادامه به تعریفی از هایدگر اشاره کرد و افزود: "از دیدگاه هایدگر هنر درواقع پدیدهای مصنوع است که به کشف و ظهورِ حقیقت میپردازد، حقیقت ممکن است گاه نورانی و الهی باشد و گاه نفسانی و شیطانی".
استاد و عضو انجمن مطالعات نظری هنر طلاب در ادامه این سوال را مطرح کرد که چگونه میتوان در آثار هنری حقیقت الهی را از حقیقت شیطانی تفکیک کرد و تشخیص داد؟
وی ادامه داد: اولین شاهد برای شناسایی هنر الهی، «فرم هنر» است؛ پل تیلیش که یکی از الهیدان های شناخته شدهی جهان است مقالهای دارد به نام سبک اکسپرسیون و مکتب پروتستان که در این مقاله انتقال مفاهیم دینی را محدود به فرمهای خاص میداند و معتقد است که مفاهیم الهی را نمیتوان در هر فرمی گنجاند.
گنجی افزود: دومین عامل برای شناسایی هنر الهی این است که محتوای دینی داشته و برآمده از مفاهیم، اعتقادات و مناسک دینی باشد.
وی بیان داشت: سومین شاخصی که میتوان بر اساس آن هنر الهی و غیرالهی را از یکدیگر تفکیک کرد، «اعطای شان» است به این معنا که کارشناسان هنر دینی یک اثر را در زمره هنرهای دینی تشخیص دهند و آن را دربردارنده مفاهیم و اعتقادات الهی تلقی کنند.
رئیس سابق انجمن مطالعات نظری اظهار داشت: چهارمین راه تشخیص هنر دینی، نیت هنرمند از تولید اثر هنری است؛ بر این اساس اگر هنرمندی انگیزه و نیتش در خدمت مفاهیم دینی و ارزش های الهی باشد، اثری که تولید میکند نیز شامل هنر دینی خواهد بود.
گنجی ادامه داد: حالت پنجم در تشخیص هنر دینی و غیردینی، کارکردهای اثر هنری میباشد؛ یکی از کارکردهای هنر «نقد» است؛ بعبارتی بواسطه هنر میتوان فرهنگها، اندیشهها و ارزشهای حاکم بر جوامع را مورد نقد قرار داد.
وی در ادامه به تفاوت الهیات مسیحی و اسلامی اشاره کرد و بیان داشت: اثر هنری یک امر انضمامی است، در الهیات مسیحی همهچیز "عینی" تلقی میشود لذا میتوان برای هر چیز مجسمه ساخت و نقاشی کشید اما در الاهیت اسلامی اینگونه نیست، به طور مثال باید تجلی ایثار در حادثه کربلا را به مجسمه و نقاشی تبدیل کرد و درواقع باید یک امر غیبی و معقول را تبدیل به امر مملوس کرد.
این عضو فعال در انجمن مطالعات نظری خاطرنشان کرد: هنرمند به نوعی معبّر است به اینگونه که مردم را از معنای ظاهر به معنای باطن عبور میدهد و بر همین اساس است که آثار هنری بعد از سالها مورد تاویل و تفسیر قرار میگیرد؛ اینکه به طور مثال شعرهای حافظ بعد از قرنها خوانده میشود، معنا میشود و ما هیچگاه از آن خسته نمیشویم به این خاطر است که حافظ به عالم بالا مرتبط است و برمبنای مفاهیم معقول شعر سروده است.
وی عنوان کرد: یکی دیگر از کارکردهای هنر «تذکر» است، بعبارتی میتواند در مخاطب حرکت ایجاد کند یا به او تلنگر بزند، البته باید به این نکته توجه داشت که اثرگذاری هنر به خالقِ آن وابسته است، ممکن یک اثر هنری در ما حرکت و حالتی را ایجاد کند ولی کپی همان اثر هنری هیچ واکنشی در ما بوجود نیاورد.
گنجی افزود: از دیگر کارکردهای هنر، «سیر در آفاق و انفس» میباشد؛ یک عارف یا یک دانشمند برای رسیدن به قلههای عرفان و علم، سختیها و مشقتهای فراوانی را تحمل کرده است اما مردم مسیر پرپیچ و خمی که آنان پشت سر گذاشتهاند را نمیبینند، در اینجاست که هنرمند میتواند سیر حرکت آن عارف یا دانشمند را در قالب یک اثر هنری نمود دهد.
لینک کوتاه :
https://eshragh.ir/p=609